نیازبه مدیریت فرآیند در سازمان

نیاز به مدیریت فرآیند در بسیاری از حوزه های کسب و کار به نحوی شگفت انگیز و سریع در حال افزایش است. مشخصآ بسیاری از عوامل مهم تجاری در تسریع این تمایلات  و نیازمندی ها نقش دارند :

– گسترش فناوری اطلاعات

– تکامل استاندارهای مدیریت کیفیت

– الزامات  قانونی جدید

تفاوت Process Mapping و Process Modeling

میتوان گفت Process Mapping قسمتی از فاز مدلسازی در مدیریت فرآیند کسب و کار است. اغلب Process Mapping با Process Modeling اشتباه گرفته میشود. در حالی که در Process Mapping   بیشتر به بیان آنچه در فرآیند کسب و کار انجام میشود و اینکه چه کسانی مسئول انجام وظایف هستند میپردازد و برروی مستندسازی فرآیند (نه در تمام ابعاد) تاکید میکند. در مدلسازی علاوه بر تعیین کار فرآیند و افراد مسئول در فرآیند، به نحوه انجام فعالیتها و فرآیند، همچنین آنالیز گلوگاه های فرآیند کسب و کار با توجه به اهداف و نیازمندی های سازمان نیز پرداخته میشود.

موفقیت تنها با یک ویژگی به دست نمی آید.
هرچه بیشتر عناصر موفقیت را داشته باشیم، راه هموارتر است.

 t.me/MyDataCompany/310

مای پروسس چگونه کار می کند؟

  1. ابتدا مدل فرآیند بر اساس زبان BPMN 2.0 ترسیم می شود.
  2. مدل داده ای و فیلدهای مورد نیاز در فرم ها طراحی می شوند. همچنین امکان فراخوانی از سایر نرم افزارهای موجود در سازمان نیز به سادگی وجود دارد.
  3. بر اساس فیلدهای ایجاد شده در مرحله قبل، فرم های مورد نظر را با Drag & Drop و در کمترین زمان ممکن طراحی می نماییم.
  4. قوانین تجاری) Business Rules ) با Drag & Drop مشخص می شوند. در این مرحله فرآیند قابل اجراست.
  5. دریافت کنندگان هر فعالیت مشخص می شود
  6. یکپارچگی و همکاری بین فرآیندها ایجاد شده وفرآیند، قابل انتشاراز محیط آزمایشگاهی در محیط واقعی خواهد بود.

هوش تجاری (BI) شامل مجموعه وسیعی از برنامه ‏های کاربردی است همانند

  • ابزار های تجزیه و تحلیل پیشرفته
  • ابزار های تحلیل‏های پیشگویانه و آماری
  • ابزار های داده‌کاوی و متن کاوی
  • ابزارهای تحلیل کلان داده‏ها
  • تحلیل‏های موردی و پرس و جو (Query)
  • گزارش‏ ساز
  • پردازشگر تحلیلی آنلاین (OLAP)
  • هوش تجاری موبایل
  • هوش تجاری بلادرنگ
  • هوش تجاری عملکردی
  • هوش تجاری و سرویس ‏های ابری
  • هوش تجاری متن باز
  • هوش تجاری اشتراکی

سیستم مدیریت گردشکار

نرم افزار گردش کار، یک ابزار اتوماسیون برای به گردش درآورن مستندات و وظایف در بین کاربران در یک فرآیند کسب و کار است. این سیستم  اطلاعاتی را نیز از گام های چرخه کسب و کار فراهم و ارائه میکند.  مستندات وابسته به فرآیند ممکن است به صورت فیزیکی به کاربران بعدی منتقل شود و یا در پایگاه داده یک سرور، با دسترسی اشخاص خاص نگهداری شود.  در این سیستم آلارم هایی نیز برای هشدار به مدیران می تواند تنظیم شود. این سیستم خودکار، تضمین می کند که کار در زمان مناسب به کاربر بعدی منتقل شود و به درستی توسط کاربران پردازش شود

۱۰ گام تا تبدیل شدن به یک تحلیل گر چابک

۱٫      درباره متدهای چابک تحقیق کنید.

۲٫      ذهنیت خود را تغییر دهید.

۳٫      از مالک محصول پشتیبانی کنید.

۴٫      به توضیحات کاربران  فکر کنید.

۵٫      بر ارزش های تجاری تمرکز کنید.

۶٫      یک کارشناس ارتباطات باشید.

۷٫      انعطاف پذیر باشید.

۸٫      مهارت های مذاکره خود را تقویت کنید.

۹٫      به یک مالک محصول با استاندارد SCRUM تبدیل شوید.

۱۰٫     از نقش خود لذت ببرید.

گام های پیاده سازی یک پروژه موفق BPM

۱٫ شناساندن توانایی های نرم افزار مدیریت فرآیندهای کسب و کار برای سازمان
۲٫ تعیین انتظارات سازمان از پیاده سازی BPM
۳٫ تعریف یک پروژه و محدوده آن ، اهداف و بازه های زمانی و اولویتها
۴٫ انجام یک مطالعه امکان سنجی فنی و هزینه ای فرآیندها
۵٫ توسعه یک مورد کسب و کار
۶٫ تعریف محدوده فرآیندها
۷٫ پیاده سازی و اجرای مرحله به مرحله
۸٫ اندازه گیری دست آوردها و اهداف
تشریح گام های معرفی شده را میتوانید در اینجا ببینید

برخی از دستاوردهای بکارگیری نرم افزار BPMS مناسب

  • انطاف پذیری در مکانيزه کردن و کنترل فرآيندهاي عملياتي و غير عملياتي سازمان
  • نظم بخشيدن به فعاليت هاي سازماني در راه رسيدن به اهداف
  • بهينه سازي ارتباط بين واحدهاي يک سازمان با حرکت فرآيندها در عرض سازمان
  • بهينه سازي زمان اجراي فرآيندها در سازمان
  • بهينه سازي ارتباط با سازمان هاي همکار
  • برقراري ارتباط با تمامي سيستم هاي داخلي سازمان و توليد سيستم هاي جديد با ترکيب آنها
  • استفاده بهينه از منابع سازمان
  • کاهش ريسک‌ها در سازمان
  • کاهش هزينه و افزايش بهره وري در سازمان
  • ايجاد چابکي در سازمان در مقابل تغييرات مورد نياز
  • افزايش رضايت مندي مشتريان و ارباب رجوع

BPMS در مقابل ERP

زمان آماده به کار ERP بسیار کوتاه است زیرا همه چیز در آن پیاده سازی شده است و فرآیندهای ایستا به صورت ضمنی درون آن تعبیه شده است، ولی سازمان باید مطابق میل سیستم نرم افزاری عمل کند و از آنجا که تغییر در یک سازمان بسیار دشوار است لذا در اکثر مواقع پروژه های پیاده سازی شده با ERP، منجر به شکست میشوند.

زمان آماده کار BPM طولانی است. اول باید فرم ها و فرآیندها شناسایی شوند، بعد تحلیل شوند، بعد کم کم در سیستم تعریف شوند و در نهایت کاربران آموزش ببینند. مزیت آن این است که پس از پیاده سازی به راحتی با سازمان تطبیق پیدا می‌کند.